متن زیبای بازگشایی مدرسه شوق و اشتیاق این روزهای محصل ها رو که میبینم ، گذشته های دور میاد سراغم...
خاطراتی شیرین و گهگاهی تلخ ...!
یادِ اون ده تومنی کاغذی که بابام هر روز صبح از داشبورد ماشینش در میاورد و میگفت این برای امروز و فردات...
یاد اون دوتومنی هایی که سکه بود و برای کرایه ی اتوبوس میزاشتم کنار.
اون دفترایی که جنس کاهی بودن...
اصلا انگار اون موقع مدرسه ها یه حال و هوای دیگه داشت.
گچ و تخته سیاه رفیقت بودن، نیمکت ها محرم اسرارت بودن... الان همه چی هوشمند شده، حتی به تخته ها هم نمیشه اعتماد کرد...
اصلا گردوهای اون موقع که با نون و پنیر میخوردی هم یه طعم دیگه داشت...
انگاری اون موقع ها کمتر درد و ناراحتی بود...
شوق و ذوق مدرسه رفتن از چله ی تابستون توی نگاه بچه ها موج میزد...
کاش میشد یه بار دیگه ، فقط یه بار دیگه،شب با استرس امتحانِ املا بخوابم و صبح با صدای مادرم بیداربشم،نون و پنیر و گردو رو هول هولکی بخورم و سوار پیکان مدل ۵۶ بابام بشم و یه ده تومنی بگیرم واسه امروز و فردام...
+ نوشته شده در شنبه یکم مهر ۱۳۹۶ساعت 8:14  توسط امامی میبدی طیبه |
کتابخانه ابوالفضلی فیروزآباد- میبد...
ما را در سایت کتابخانه ابوالفضلی فیروزآباد- میبد دنبال می کنید
برچسب : بازگشایی,مدارس, نویسنده : maybodliba بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1396 ساعت: 12:39